

















































پنج ماه پيش ما سرنوشت اين دختر را نوشتيم و از اينكه پدر و مادرش همه دار و ندارشان را فروختهاند و صرف خريد آمپول كردهاند، گفتيم. آن زمان شما مردم با ليلا و مادرش همدردي كرديد، حتي بعضيهايتان براي ديدنش به شيراز رفتيد و بعضي از شما خريد چند آمپول ليلا را تقبل كرديد و از زبان مادرش شنيديم كه اين آمپولها را با چه سختيهايي تهيه كرديد و به ليلا رسانديد.
كمكهاي شما كه رسيد حال ليلا كمكم بهتر شد، او توانست براي اولين بار روي پاهايش بايستد و مثل همسن و سالهايش بدود. ليلا اين اواخر به حرف هم افتاده بود و كلمات را بدون لكنت ادا ميكرد؛ اما بعد از اينكه نوسانات دلار و كمبود داروهاي خارجي شروع شد، اوضاع ليلا هم تغيير كرد.
يك ماه قبل او ناگهان تشنج كرد و زبانش دوباره به لكنت افتاد، او مثل آدمهايي كه رعشه ميگيرند به خود لرزيد و نقش بر زمين شد. از آن روز به بعد ليلا ديگر راه نميرود و حرف نميزند. پزشك معالجش ميگويد اگر داروها به بدنش نرسد براي هميشه زمينگير ميشود. اما آمپولهاي ليلا گران است. اين روزها كه اوضاع داروهاي خارجي در بازار به هم ريخته، قيمت هر آمپولش به دو ميليون تومان رسيده كه پدر و مادر ليلا ديگر توان خريد ندارند.
حالا دختر كوچولوي شيرازي مثل يك ماهي بيرون افتاده از تنگ آب شده، مثل پرندهاي اسير كه در چشمهاي اطرافيان زل ميزند تا بفهمد چه سرنوشتي انتظارش را ميكشد. شرايط اين روزهاي ليلا خيلي سخت است، هردقيقه براي او مهم است؛ شايد اين روزها كه ميگذرد آخرين فرصتهاي ليلا براي راه رفتن باشد. نيكوكاران دوباره به كمكش بيايند تا ليلا دوباره پا بگيرد.
منبع:جام جم
بازنشر:1در1
