همسر دوک کاونتری انگلیس خانمی خیلی محبوب و محترم بود. وقتی ظلم شوهر و مالیات سنگینی که باعث بدبختی مردم شده بود، را مشاهده کرد، به شوهرش اصرار زیادی کرد که مالیات رو کم کند ولی شوهر وی از این کار سرباز میزد. بالاخره شوهرش یه شرط گذاشت، گفت اگر بر هنه دور تا دور شهر بگردی من مالیات رو کم می کنم. گودیوا قبول کرد.
این خبر در شهر پیچید، گودیوا سوار یک اسب در حالی که همه پوشش بدنش موهای ریخته شده روی سینه اش بود در شهر چرخید، ولی مردم شهر به احترام این زن آن روز، هیچکدام از خانه بیرون نیامدند و تمام درها و پنجره ها رو هم بستند. در تاریخ انگلیس و کاونتری بانو گودیوا به عنوان یک زن نجیب و شریف جایگاه بالایی داره و مجسمه اش در کاونتری ساخته شده است.